بچه ها

تقدیم به عاشقان ایران
بچه ها
این نقشه ی جغرافیاست
این قسمت
اسمش آسیاست
شکل یک گربه در این جا
آشناست
چشم این گربه
به دنبال شماست
بچه ها این گربه
ایران ماست
بچه این سرزمین نازنین
دشمن بسیار دارد در کمین
داغ دارد هم به دل
هم
بر جوین
بوده نامش از قدیم
ایران زمین
یادگار پاک قوم آریاست
بچه ها
از هر گروه و هر نژاد
دست اندر دست هم
بایست داد
فارغ از هر زنده باد و
مرده باد
سر به راه مملکت باید نهاد
بچه ها
 این پرچم خیلی قشنگ
پرچم سبز و سفیدو سرخ رنگ
هم نشان از صلح دارد
هم
 زجنگ
خار چشم دشمنان چشم تنگ
افتخار ما به آن بی انتهاست
بچه ها
این خانه اجدادی است
گشته ویران
تشنه ابادی است
خسته از
شلاق استبدادی است
مرحم دردش کمی
آزادی است
بچه ها این کار فردای شماست
این
کار فردای شماست

اساس تقسیم بندی جوانان در ایران

در این کشور اسلامی مردم و خصوصا جوانان رابر اساس زیر تقسیم بندی می کنند:
بار ها و بارها شنیده اید که می گویند:
((خانم ها یک طرف اقایون هم یک طرف-با حفظ فاصله شرعی-))
یکی نیست به اینا بگه:آخه بابا تا کی؟تا کجا؟خسته نشدید؟
من خیلی معذرت می خواهم ولی نمی توانم سکوت کنم:
تا کی قراره آینده سازان این مملکت بر اساس آلت تناسلی تقسیم بندی و ارزش گذاری شوند؟
ایا این درسته؟به جای این که توی این مملکت جوانان را بر اساس اعتقتدات و تفکرات و صد البته احساساتشان دسته بندی کنند می ایند و به ... گیر می دهند.نمی دانم باید بخندم و یا زار زار بگریم؟
وقتی توی مملکتی که زمانی ابر قدرت دنیا بوده و صاحب فرهنگ و تمدنی غنی بوده بعد از قرن ها حالا هنوز بر سر الت تناسلی مانده اند.من چی بگم؟
بعد هم می آیند و می خواهند فرهنگ سازی کنند و بین تمدن ها گفتگو کنند.جالب هم اینه که هرکس هم این ها را قبول نداشته باشد سرو کارش با ازراییل است و یا حد اقلش اینه که می گویند فلانی ادم فاسد و هرزه ای است.به چه جرمی؟به جرم انسانیت
من نمی خواهم جوانان را نصیحت کنم.نه تنها من بلکه هیچکس هم حق ندارد به شخص دیگری بگوید:با کی بیاید و با کی نیاید...چه طور باشد...چه طور بپوشد و ...
فقط به عنوان یک جوان آریایی  از هم کیشانم می خواهم که:
بیایید:
اول آدم باشیم...اول با احساس باشیم...اول عاشق باشیم...اول در زندگی هدف داشته باشیم وبرای رسیدن به آن نهایت تلاشمان را بکنیم...اول جوان باشیم.((جوانی یعنی عشق و تلاش))
بعدا بیاییم و به آلت تناسلی و کی بیشتر ریش داره و کی خوشکل تره و کی مسن تره و کی ثروتمندتره و کی درسخوان تره و ...توجه کنیم.
به امید آن روز

                    ((چشم ها را باید شست                      جور دیگر باید دید))

وطن

 دوباره می سازمت وطن       
 اگر چه با خشت جان خویش
 ستون به سقف تو می زنم   
  اگر چه با استخوان خویش

 دوباره می بویم از تو گل
 به میل نسل جوان تو
 دوباره می شویم از تو خون
 به سیل اشک روان خویش

 اگر چه صد ساله مرده ام
 به گور خود خواهم ایستاد
 که بر کنم قلب اهرمن
 با نعره انچنان خویش

 دوباره می سازمت وطن
 اگر چه با خشت جان خویش
 ستون به سقف تو می زنم
 اگر چه با استخوان خویش
                                        ((دوباره می سازمت وطن))

دعوت به همکاری

 برای خواب معصومانه عشق                        کمک کن بستری از گل بسازیم
 برای کوچه شب هنگام وحشت                    کمک کن با تن هم گل بسازیم
 کمک کن سایه بونی از ترانه                        برای خواب ابریشم بسازیم
 کمک کن با کلام عاشقانه                           برای زخم شب مرحم بسازیم
 بزار قسمت کنیم تنهایی مون رو                   میون سفره شب تو با من
 بزار بین منو تو دستای ما                            پلی باشه واسه از خود گذشتن
 تو رو می شناسم ای سر در گریبون              غریبه گی نکن با هق هق من
 تن شکستتو بسپار به دست                       نوازش های دست عاشق من
 کمک کن جاده های مه گرفته                       منه مسافرو از تو نگیرن
 کمک کن تا کبوتر های خسته                       روی خستگی شاخه نمی رن
 کمک کن از مسافرهای عاشق                     سراغ مهربونی رو بگیریم
 کمک کن تا برای هم بمونیم                         کمک کن تا برای هم بمیریم

کمک کن...

                            ((بیا تا دنیا بسازیم         نه با دنیا بسازیم))

یک سوال مهم

در هر حرفه ای که هستید نه اجازه دهید که به بد بینی های بی حاصل الوده شوید و نه اجازه دهید که بعضی لحظات تاسف باری که پیش می ایند شما را به یاس و ناامیدی بکشانند.
در ارامشی همراه با تلاش کار و زندگی کنید و نخست از خود بپرسید:((من برای یادگیری و خوداموزی چه کرده ام؟))
همچنان که پیش می روید از خود بپرسید:((من برای کشورم چه کرده ام؟))
این پرسش را انقدر تکرار کنید تا به این احساس شادی بخش و هیجان انگیز برسید که سهم کوچکی در پیشبرد و اعتلای بشریت داشته اید.
هر پاداشی که منطق زندگی به تلاشهایمان بدهد هنگامی که به پایان تلاشهایمان نزدیک می شویم هرکدام از ما باید بتوانیم با صدای بلند بگوییم:((من انچه را که در توان داشتم انجام داده ام))

ایا شما می توانید همین پاسخ را به پرسش بالا بدهید؟
اگر از شما بپرسند چی جواب می دهید؟
فکر کنید.

تقدبم به پدران و مادران فردا

(تقدیم به جوانان( پدر و مادران فردا) و همچنین خطاب به پدر و مادران امروز)
فرزندان
فرزندان شما
فرزندانی برای شما نیستند.
انان پسران و دخترن حیات و زندگانی اند و به زندگی عشق می ورزند
انان بوسیله شما روی این اقلیم پا می گذارند اما این اقلیم از ان شما نیست.
گرچه انان با شما زندگی می کنند اما ملک شما نیستند. شما می توانید محبت های خود را به انان تقدیم کنید و همه را دوست بدارید ولی نمی توانید بذرهای افکار خود را در ذهن انان بیفشانید زیرا انان افکار و اندیشه هایی دارند که مختص خودشان است
شما می توانید برای تن ان ها مسکن بسازید ولی روح و روان ان ها هرگز در این مساکن قرار نخواهد گرفت.روح فرزندان شما در خانه های فردا مسکن می گزیند.خانه هایی که شما حتی در رویاهایتان به ان ها راه ندارید.
شما تنها می توانید تلاش کنید تا خود را به رنگ انان در بیاورید ولی کوشش شما برای همرنگ ساختن انان با خودتان کاری است عبث و بیهوده زیرا زندگی و چرخ زمان هرگز به عقب باز نمی گردند و حیات هرگز از توقف در منزلگاه دیروزسرشار نمی شود.

میراث گذشتگان

به نام انکه جان را فکرت اموخت
من نمی دانم این نسل قبل ریشو چرا تمام فساد های این جامعه ای را که خود ساخته و پرداخته اند و به ما تحویل داده اند را به جوانان نسبت میدهند؟
مگر نه این که این جامعه میراث ان ها است؟
ایدز
اعتیاد
فحشا
جنگ
دروغ
اختلاص
دزدی
فقر
ترور
محرم و نامحرم
کرکس ها
خفاش شب ها
و ...
بله.. این ها بودند میراث پدران ما
مگر همین عزیزان:
با تعصبات و خرافاتی که دارند خون فرزندان خود را در شیشه نمی کنند
فرزندان خود را زیر ضربات مشد و لگد خود نمی کشند؟
همه جوانان را با هم نامحرم نمی کنند؟
فرزندان خود را مجبور به ازدواج های اجباری نمی کنند؟
فرزندان خود را مجبور به فرار از خانه نمی کنند
و...
باز هم بیایید و بگویید جوانان فاسد اند و بی قید و بند.
بیایید کمی به خود بیاییم
بیایید در مقابل زور و تحجر سکوت نکنیم.

علل عقب ماندگی ایران(سیاسی و فرهنگی)

((به نام انکه جان را فکرت اموخت))
(علل عقب ماندگی ایران):
علل عقب ماندگی ایران این است که در کشور ما:
۱.چیزی به نام وجدان خیلی کم رنگ شده است.
۲.دختران و پسران جوان یا از هم فرار می کنند و یا نفر سومی متولد شده و بعد هم  AIDS.
۳.تفاوتی میان عشق و SEX نمی بینند.
4.فرهنگیان بی سوادترین قشر مملکت اند.
5.عقل را بر اساس سن می دانند.
6.زندان ها جای خالی ندارند.
7.تفاوتی میان تنبیه و شکنجه قائل نیستند.
8.با نام دین و به اسم خدا همه کار می کنند.
9.چیزی که فراوان است دروغ.
10.برای زنان می نویسند:حجاب متانت است.
11.سازمان اموزش و پرورش به ضعیف ترین شکل ممکن عمل می کند.
12.از هر دو جوان ایرانی سه نفرشان معتاداند.
13.هنرمندان را مطرب می دانند.
14.همه به هم نا محرم اند.
15.چیزی به نام قانون را اصلا نمی شناسند.
16.ادم ها برای احساس خود و برای احساسات دیگران ارزش قائل نیستند.
17.به جوانان از دین فقط استمنا...جماع...صورت و مخرج ...چادر...توبه...محرم و نامحرم ...منکرات و احکامی مانند سنگسارو قطع دست و پا و ... را می گویند و می شناسانند.
18.حکومت برای مردم به جای عشق  محبت و امنیت ...خانه عفاف و منکرات و خفاش شب دارد.
۱۹.کسی عاشق نیست.
۲۰.مادران از مادری فقط شیردادنش را می دانند.
۲۱.از مردی و مردانگی فقط الت تناسلی اش مانده.
۲۲.روابط جای ضوابط را گرفته اند.
۲۳.غذای روح حرام است.
۲۴.به خاطرپول همه کار می کنند.
۲۵.همه عاشق از گردن به پایین طرف مقابل اند.
۲۶.مردم هنوز در ۱۴۰۰ سال پیش مانده اند.
۲۷.نشانه فهمیدن و با شعور بودن(فهمیدن و دم بر نیا وردن است)
۲۸.مردم ظلم پذیرند.
۲۹.فرهنگ مبارزه از بین رفته است.
۳۰.زنان به عنوان نیمی از جامعه انسانی... به عنوان مادران فردا....هیچگونه حقی که ندارند هیچ...زیر ظلم و فساد و تحجر هم هستند.
۳۱.غیرت با تحجر و تعصب قاتی شده.
۳۲.همه منتظرند تا امام زمان بیاید و کارها را درست کند.
۳۳.هیچکس اعتلای شخصیت ندارد.
۳۴.بی فرهنگی بیداد می کند.
۳۵.یک رنگی وجود ندارد.
۳۶.همه مواظب اند که جسمشان را در اختیار دیگران قرار ندهند ولی افسوس که نمی دانند که سالهاست روح و فکرشان در اختیار دیگران است.