کنکور دکترا!! :)

دیروز بود... 
دیروز کنکور دکترا بود...خیلی متاسف شدم برای خودم و این چند سالی که درس خوندم! ازمون نبود! شوخی بود... شوخیه خیلی مسخره و مضحکی بود!
دروس تخصصی، زبان، ریاضی!! - برای دکترای سلولی و مولکولی-  و البته استعداد تحصیلی!!!
نمی دونم، ولی به نظر شما یه خورده برای سنجش استعداد توی این مقطع و سن، دیر نیست؟ یعنی مثلا کسی که حداقل 18 سال وقت گذاشته و کلی سرمایه هزینه کرده و زحمت کشیده و اینا! تازه باید بیان و ببینند که اصلا استعداد داره یا نه! بعد اگه نداشت؟چی می شه؟ نتیجه اش  این میشه که همه ی این سال ها دولت و ملت و مملکت و البته خوده شخص سره کار بودند! یعنی لیسانس و فوق لیسانس همش کشک! جالبه نه؟
از اون جالب تر اینه که سوال های (تخصصی) استعداد یابی رشته های (تخصصی)، کاملا مشابه بودند...مثلا اونی که متخصص فیزیولوژیه و اونی که گرافیک خونده و اونی که بوکس! خونده، دیدگاه و هوش و منطق مشترکی باید راجع به انواع سوالات ریاضی و تحلیلی و هوش داشته باشند!تا باهوش و با استعداد فرض بشن! اینم جالبه نه؟
ریاضی! اره... به همین سادگی، به همین خوشمزگی!!...توی کنکوه دکترای رشته ی تجربی، اونم علم محض و علوم پایه، تعداد سوالات ریاضی و زیست برابر بودند! اینم خیلی جالبه!! یعنی ماها که حدود 120 واحد سلولی و مولکولی و ژنتیک و بیوشیمی و بیوفیزیک و میکروبیولوژی و نانو تکنولوژی و نانو بیوتکنولوژی و بیونانو تکنولوژی!! پاس کردیم،و تخصص و علاقه مون هم اینان! باید بعد از 7-8 سال دوباره بریم سراغه اون 7-8 واحدی که ریاضی پاس کردیم! اینو دیگه کجای دلم جا بدم!!؟
 
برای گرایش من، از کله سوالاته کنکوره دیروز ، فقط 7 تا ! سوال اومده بود، که من 6تاشو زدم!...کله کنکور هم بیش از 15 دقیقه به طول نیانجامید!!
عوضش بعدش با اقایون و خانم های متخصص و دکتر بعد از این! رفتیم عشق و حال و کلی هم خوش گذشت و گفتیم و خندیدیم و تست زدیم! جای همگی، علل خصوص!!! وزیره محترمه وزارته محترمه علومه دولت محترم، خالی
 
باقی،بقا
 نوشته شده توسط دکتر احمد! 
اینجا تهران است
ساعتی پس از فاجعه