به خاطر داشته باشیم

امروزه ما ساختمان های بلندتر و اتو با نهای عریض تری داریم ولی نظر تنگ تر و خلق و خوی تندتری داریم.
بیشتر هزینه می کنیم ولی کمتر لذت می بریم.
خانه های بزرگ ولی خانواده های کوچک داریم.
از خیلی منافع گذشتیم ولی حالا وقت کمتری داریم.
دانش ما بیشتر شده ولی توان قضاوت کمتری داریم .
داروهای بشتری ساخته ایم ولی سلامتی کمتری داریم.
دارایی هایمان را بیشتر کرده ایم ولی ارزش هایمان کمتر شده است.
بیشتر سخن می گوییم کمتر عشق می ورزیم و کینه بیشتری در دل داریم.
ما به ماه سفر کردیم و برگشتیم ولی برای دیدار همسایه مان در انطرف خیابان با مشکل رو به رو هستیم.
درامدمان افزایش پیدا کرده و اخلاقیاتمان تنزل یافته است.
ازادی بیشتری داریم-صرف نظر از ایران- ولی لذت کمتری می بریم.
                                                                           

تلنگر

اگر بتوانیم جمعیت روی زمین را دقیقا به اندازه یک دهکده صد نفری کوچک کنیم به طوری که تمامی نسبت های انسانی موجود  در ان تغییر نکند نسبت بین این صد نفر به صورت زیر در خواهد امد:
۵۷ نفر اسیایی
۲۱ نفر اروپایی
۱۴ نفر امریکایی
۸ نفر افریقایی 

۵۲ نفر زن
۴۸ نفر مرد

۷۰ نفر رنگین پوست
۳۰ نفر سفید پوست

۷۰ نفر غیر مسیحی
۳۰ نفر مسیحی

۸۹ نفر با رقتار جنسی سالم
۱۱ نفر با رفتار جنسی منحرف

۶ نفر صاحب ۵۹٪ کل ثروت جهان که همه ان ها امریکایی می باشند
۸۰ نفر در خانه های زیر استاندارد زندگی می کنند
۵۰ نفر از سو تغذیه رنج می برند
۱ نفر در حال مرگ و ۱ نفر در حال تولد است
۱ نفر دارای تحصیلات دانشگاهی است
۱ نفر دارای کامپوتر است

همچنین:
اگر شما امروز با حداقل سلامتی از خواب بیدار شده اید خوشبخت تر از میلیون ها انسانی هستید که تا اخر هفته زنده نمی مانند.
اگر هر گز خطر جنگ و تنهایی و درد و شکنجه و امثال این ها را تجربه نکرده اید شما خوشبخت تر از ۵۰۰ میلیون نفر در جهان هستید.
اگر شما  غذایی در یخچال و لباسی بر تن و سقفی بر روی سر و جایی برای خوابیدن دارید...ثروتمند تر از ۷۵٪ مردم جهان هستید.
اگر پولی در بانک و یا کیف خود دارید و می توانید سکه ای در کاسه یک فقیر بی اندازید...شما در زمره ۸٪ ثروتمندترین مردم جهان هستید.
اگر والدین شما هنوز در قید حیات هستند و در کنار هم زندگی می کنید...شما جزو افراد خوش شانس دنیا هستید.
اگر می توانید این پیام را بخوانید شما خوشبخت تر از ۲ میلیارد نفری هستید که اصلا قادر به خواندن نیستند.
                                                                                                  موفقیت
 

بلای قرن

بلای قرن چیست؟
چیه؟حتما می خواهی بگویی که جواب سوال بالا را می دانی و این که چیز جدیدی نیست....ایدز
شرمنده ام ولی بلای قرن ایدز و دوست دختر و پسر و سارس و تهاجم فرهنگی نیست و فقر نیست.بلکه...
بلای قرن اینه که :
حتما بار ها و بار ها شنیده ای که می گویند خداوند در هنگام افرینش انسان روح خود را در کالبد انسان دمیده است...بله...تا اینجا مشکلی نیست-دست خدا هم درد نکند-اما...
مشکل این جاست که خداوند در هنگام افرینش انسان در کالبد بعضی ها دمیده و در کالبد بعضی ها تف کرده است.باور کن.

مطلب بالا که طنز بود ولی همان طور که می دانی ایدز از سه طریق انتقال می یابد ۱.تمای جنسی ۲.اعتیاد تزریقی   ۳.از مادر به فرزند
واقعا اگر کسی بی فرهنگ نباشد...اگر کسی خدا را بشناسد و بداند که برای چی افریده شده...اگر کسی عزت و اعتلای شخصیت داشته باشد اصلا می رود معتاد بشود که  بخواهد بعدا ایدز بگیرد...
اگر کسی انسان باشد و تنها فرقش با حیوان این نباشد که حرف می زند اگر کسی عقده نداشته باشد  اصلا نیازی می بیند که شرکای جنسی داشته باشد و خود را در الت تناسلی خلاصه کند
و همچنین اگر زنی لیاقت عنوان مادری را داشته باشد هرگز حاضر می شود که پاره تن خود را مرده به دنیا بیاورد...به خدا نه...
بیایید بی فرهنگ نباشیم...بیایید انسان باشیم

                            ((ادمی را ادمیت لازم است       نه واکسن ایدز)) 

بچه ها

تقدیم به عاشقان ایران
بچه ها
این نقشه ی جغرافیاست
این قسمت
اسمش آسیاست
شکل یک گربه در این جا
آشناست
چشم این گربه
به دنبال شماست
بچه ها این گربه
ایران ماست
بچه این سرزمین نازنین
دشمن بسیار دارد در کمین
داغ دارد هم به دل
هم
بر جوین
بوده نامش از قدیم
ایران زمین
یادگار پاک قوم آریاست
بچه ها
از هر گروه و هر نژاد
دست اندر دست هم
بایست داد
فارغ از هر زنده باد و
مرده باد
سر به راه مملکت باید نهاد
بچه ها
 این پرچم خیلی قشنگ
پرچم سبز و سفیدو سرخ رنگ
هم نشان از صلح دارد
هم
 زجنگ
خار چشم دشمنان چشم تنگ
افتخار ما به آن بی انتهاست
بچه ها
این خانه اجدادی است
گشته ویران
تشنه ابادی است
خسته از
شلاق استبدادی است
مرحم دردش کمی
آزادی است
بچه ها این کار فردای شماست
این
کار فردای شماست

اساس تقسیم بندی جوانان در ایران

در این کشور اسلامی مردم و خصوصا جوانان رابر اساس زیر تقسیم بندی می کنند:
بار ها و بارها شنیده اید که می گویند:
((خانم ها یک طرف اقایون هم یک طرف-با حفظ فاصله شرعی-))
یکی نیست به اینا بگه:آخه بابا تا کی؟تا کجا؟خسته نشدید؟
من خیلی معذرت می خواهم ولی نمی توانم سکوت کنم:
تا کی قراره آینده سازان این مملکت بر اساس آلت تناسلی تقسیم بندی و ارزش گذاری شوند؟
ایا این درسته؟به جای این که توی این مملکت جوانان را بر اساس اعتقتدات و تفکرات و صد البته احساساتشان دسته بندی کنند می ایند و به ... گیر می دهند.نمی دانم باید بخندم و یا زار زار بگریم؟
وقتی توی مملکتی که زمانی ابر قدرت دنیا بوده و صاحب فرهنگ و تمدنی غنی بوده بعد از قرن ها حالا هنوز بر سر الت تناسلی مانده اند.من چی بگم؟
بعد هم می آیند و می خواهند فرهنگ سازی کنند و بین تمدن ها گفتگو کنند.جالب هم اینه که هرکس هم این ها را قبول نداشته باشد سرو کارش با ازراییل است و یا حد اقلش اینه که می گویند فلانی ادم فاسد و هرزه ای است.به چه جرمی؟به جرم انسانیت
من نمی خواهم جوانان را نصیحت کنم.نه تنها من بلکه هیچکس هم حق ندارد به شخص دیگری بگوید:با کی بیاید و با کی نیاید...چه طور باشد...چه طور بپوشد و ...
فقط به عنوان یک جوان آریایی  از هم کیشانم می خواهم که:
بیایید:
اول آدم باشیم...اول با احساس باشیم...اول عاشق باشیم...اول در زندگی هدف داشته باشیم وبرای رسیدن به آن نهایت تلاشمان را بکنیم...اول جوان باشیم.((جوانی یعنی عشق و تلاش))
بعدا بیاییم و به آلت تناسلی و کی بیشتر ریش داره و کی خوشکل تره و کی مسن تره و کی ثروتمندتره و کی درسخوان تره و ...توجه کنیم.
به امید آن روز

                    ((چشم ها را باید شست                      جور دیگر باید دید))

وطن

 دوباره می سازمت وطن       
 اگر چه با خشت جان خویش
 ستون به سقف تو می زنم   
  اگر چه با استخوان خویش

 دوباره می بویم از تو گل
 به میل نسل جوان تو
 دوباره می شویم از تو خون
 به سیل اشک روان خویش

 اگر چه صد ساله مرده ام
 به گور خود خواهم ایستاد
 که بر کنم قلب اهرمن
 با نعره انچنان خویش

 دوباره می سازمت وطن
 اگر چه با خشت جان خویش
 ستون به سقف تو می زنم
 اگر چه با استخوان خویش
                                        ((دوباره می سازمت وطن))

دعوت به همکاری

 برای خواب معصومانه عشق                        کمک کن بستری از گل بسازیم
 برای کوچه شب هنگام وحشت                    کمک کن با تن هم گل بسازیم
 کمک کن سایه بونی از ترانه                        برای خواب ابریشم بسازیم
 کمک کن با کلام عاشقانه                           برای زخم شب مرحم بسازیم
 بزار قسمت کنیم تنهایی مون رو                   میون سفره شب تو با من
 بزار بین منو تو دستای ما                            پلی باشه واسه از خود گذشتن
 تو رو می شناسم ای سر در گریبون              غریبه گی نکن با هق هق من
 تن شکستتو بسپار به دست                       نوازش های دست عاشق من
 کمک کن جاده های مه گرفته                       منه مسافرو از تو نگیرن
 کمک کن تا کبوتر های خسته                       روی خستگی شاخه نمی رن
 کمک کن از مسافرهای عاشق                     سراغ مهربونی رو بگیریم
 کمک کن تا برای هم بمونیم                         کمک کن تا برای هم بمیریم

کمک کن...

                            ((بیا تا دنیا بسازیم         نه با دنیا بسازیم))

یک سوال مهم

در هر حرفه ای که هستید نه اجازه دهید که به بد بینی های بی حاصل الوده شوید و نه اجازه دهید که بعضی لحظات تاسف باری که پیش می ایند شما را به یاس و ناامیدی بکشانند.
در ارامشی همراه با تلاش کار و زندگی کنید و نخست از خود بپرسید:((من برای یادگیری و خوداموزی چه کرده ام؟))
همچنان که پیش می روید از خود بپرسید:((من برای کشورم چه کرده ام؟))
این پرسش را انقدر تکرار کنید تا به این احساس شادی بخش و هیجان انگیز برسید که سهم کوچکی در پیشبرد و اعتلای بشریت داشته اید.
هر پاداشی که منطق زندگی به تلاشهایمان بدهد هنگامی که به پایان تلاشهایمان نزدیک می شویم هرکدام از ما باید بتوانیم با صدای بلند بگوییم:((من انچه را که در توان داشتم انجام داده ام))

ایا شما می توانید همین پاسخ را به پرسش بالا بدهید؟
اگر از شما بپرسند چی جواب می دهید؟
فکر کنید.