چی بگم؟

سلام خلاصه بعد از کلی مکافات تونستم از این فیلتر بی پدر و مادر راحت بشم البته نه راحته راحت ولی خوب...بد نیست اومدم خیلی چیزا رو توی یه مدت کم بگم و زحمت رو کم کنم یعنی می خوام فیلو تو فنجون کنم شما میگین می تونم؟ ببخشید که توی این کلمات عربی بکار بردم: اولا...معذرت می خوام که حدود یک ماهی هست که خبری ازم نیست البته نمی دونم شاید شما راحت شده باشین...ولی خب من که دست از سرتون بر نمی دارم دوما اینکه می بخشید که از سمت چپ می نویسم اخه توی یه کافی نت لعنتی ام سوما از همه اونهایی که توی این مدت منو تنها نذاشتن ممنونم چهارم دیگه از دست بلاگ سکای داغون داغونم و به همین دلیل یه وبلاگ تازه توی بلاگر ساختم...البته هوز توی اول راهم...یعنی هنوز بند کفشمو هم نبستم ادرسشم اینه: http://pesariaznaslearya.blogspot.com پنجما خواهش می کنم که منو تنها نذارین من به اندازه ی کافی توی این شهر بی در و پیکر تنها هستم شیشما...راستی...دیدین که اقای اهورا نیومدن...بابا رو رو برم...مرتیکه اومده می گه :من نمی ام می گن چرا؟ می گه چون کشته می شم معذرت می خوام ولی...اقای اهورا خیلی خری مردم ما هم که قربونم برن فقط منتظر یه گوله جا هستن که خودشونو بهش بچسبونند هفتما اینکه سعی می کنم هر دو وبلاگ رو با هم داشته باشم البته اگه شد هشتما...خوشحالم که اومدم دانشگاه و دیدم هیچ خبری نیست...غیر از از یه مشت دختر و پسر بی کار و یه مشت استاد بی سواد البته دانشگاه ازاد رو می گم نهما اینکه... تموم شد

سلام
نمی دونم چی باید بگم...ویا اصلا باید بگم یا نه...به هر حال:
می بخشین که یه مدته ننوشتم...اخه نا سلامتی با اجازتون دانشجو شدم و توی این موقعیت کامپیوتر و اینترنتی  ندارم...باور کنین دستم از چاره کوتاهه...البته فعلا
پس...لطفا یه کم صبر کنین
شاد و سربلند و پاینده باشین